14:21
111
پیامک های ویژه عید غدیر
 
 
 
 

 

عید است و غــدیرش ، علی والا است ، علی

دل تشنه عـــــدل است و او دریاست ، علی

جشن است و مبارک ، علی گشته است ، ولی

دنیا همـــه را شادی که مـــــولا است ، علی

.

.بر عید غدیر عید اکبر صلوات / بر چهره ی نورانی حیدر صلوات

بر فاطمه این عید هزاران تبریک  / بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات  . . .

عید غدیر بر شما مبارک

.

زیر چتر بوسه ها ، آسمان غدیر شدفرصت ِ تنفس ِ نغمه ی کویر شد

ترجمانی از بهشت ،ترجمانی از خدا

روی دست ِ عرشیان، آیه ای غدیر شد . . .

.

عیدی چو غدیر این قدر معظم نیست  / حبلی چو ولایتش چنین محکم نیست

بر رشته ی محکم ولایت صلوات  / بیچاره بود هر آن که مستعصم نیست

عید سعید غدیر خم مبارک باد

.

این عید سعید حیدر کرار استشادی و شعف به عرش حق بسیار است

ذکر صلوات بر محمد امروز

خشنودی آل عترت و اطهار است

عید سعید غدیر خم مبارک باد

.

غافل مشو از عید غدیر و برکات  / امروز خدا گشوده است باب نجات

جبریل و ملائک همه با امر خدا  / سر داده ز گل دسته ی هستی صلوات

.

در عید غدیرخم بسی مسرورم  / از نور جمال مرتضی مسحورمامید که در حشر به ذکر صلوات  / با حب علی خدا کند محشورم

.

در عید غدیر شاد و دست افشانم  / مست از می ناب حضرت سبحانمیاران همه در سماع و ذکر صلوات  / خاموش نشستن این زمان نتوانم

.

در عید غدیرخم چو پیمان بستند  / تا آخر عمر عهدشان نشکستند

بر روح بلند پایمردان صلوات  / لعنت به جماعتی که آن بگسستند

.

از فرط گنه جهان ما شد تاریک  / ای کاش خدا برای عرض تبریک

در عید غدیرخم به نور صلوات  / عیدی بدهد فرج نماید نزدیک

.

یارب به حق غدیر و مولای غدیر  / با دست علی ومرتضی دستم گیر

تا همره قدسیان فرستم صلوات  / فریاد زنم ز فرط شادی تکبیر

.

خورشید خجالت زده شد روز غدیر  / در رشک رخ نبی و سیمای امیر

پس چهره برافروخت به ذکر صلوات  / تفسیر بشد وگرنه آن دم تکویر

.

آغاز علی بود و علی حُسن ختام  / او اول و آخر است به دین اسلام

در عید غدیرخم فرستد صلوات  / هر کس که و را علی ولی گشت و امام

.

امید خدا به ما نویدی بدهد  / در عید غدیر اجر مزیدی بدهد

از برکت ذکر یاعلی و صلوات  / حق با فرجش بر همه عیدی بدهد

.

الحق که تو آن علی ولی اللهی

از اسرار خداوند جهان آگاهی

آغاز ولایتت فرستم صلوات

دانم ز عنایتت غمم می کاهی

.

دست همه عاشقان حنایی شده است

شعر همه شاعران ولایی شده است

از یمن غدیر خم به ذکر صلوات

دوران فراق او نهایی شده است

.

مستیم ولی ز جمع هشیارانیم

مشغول دعای بارش بارانیم

با یک صلوات بیعتی تازه کنیم

تا حشر به بیعت علی می مانیم

.

وقتی که بگفت وال من والا را  / خشنود نمود حضرت زهرا را

بر احمد و نایبش فرستد صلوات  / هرکس که پذیرفته ز جان مولا را

.

خرّم تر از این لحظه ندیدست علی  / از امر خدا به خلق گردیده ولی

بیعت همه کردند به ذکر صلوات  / تفسیر الست ربکم بود و بلی

.

بر حبل ولایت علی چنگ زنیم  / بر شیشه عمر بد دلان سنگ زنیم

همراه فرشتگان به ذکر صلوات  / در عید غدیرخم خوش آهنگ زنیم

.

عید است و هوا شمیم جنت دارد  / نام خوش مصطفی حلاوت دارد

با عطر گل محمدی و صلوات  / این محفل ما عجب طراوت دارد

.

مهر تابان ولایت، شد نمایان در غدیر

باز بخشید این بشارت، خلق را جان در غدیر

«هر که من مولاى اویم این على مولاى اوست»

این ندا پیچید در گوش بزرگان در غدیر

خاطر اهل ولا زین گفته شد امیدوار

ناامید از رحمت حق گشت شیطان در غدیر

عید سعید غدیر بر شما مبارک

.

بر خاطره ی زمان طراوت بارید / بر کام جهان دمی حلاوت بارید

رشکی به دل تمام دریاها شد / آن خم که بر او ابر ولایت بارید . . .

.

غدیر ، بهاى هر چه بهاران، طراوت قطره قطره‏ ى باران

عطر دل‏ انگیز نعمت ولایت و… موهبت هدایت مبارک باد . . .

.

موج یک حادثه در جان غدیر است امروز / و علی چهره ی تابان غدیر است امروز

عید ولایت بر همه مبارک

.

تا نور نشسته بر لبان تو علی / تا عشق بود چراغ جان تو علی

آن صحنه و آن حماسه ی روز غدیر / خاریست به چشم منکران تو علی . . .

.

غدیر ،یک کلمه نیست ، یک برکه نیست؛ یک دریاست؛ رمزی است بین خدا و انسان.

روز اکمال دین و عید ولایت امیرالمؤمنین مبارکباد

.

در فصل خطر امیر را گم نکنید / آن وسعت بی نظیر را گم نکنید

تنها ره جنت از علی می گذرد / ای همسفران غدیر را گم نکنید . . .

.

غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى که ابتدایش مدینه است، میانش کربلا و انتهایش ظهور.

.

سرچشمه ی وحی در کویر است، غدیر / تقدیر خداوند قدیر است، غدیر

ای عشق! بگو به تشنه کامان ولا / دریاست، اگرچه آبگیر است، غدیر

.

صد شکر که پیغمبر رحمت داریم  / هم دست به دامان ولایت داریم

با ذکر شریف و مستجاب صلوات  / امید شفاعت به قیامت داریم

عید سعید غدیر خم مبارک باد

.

ای ساقی کوثر ای شفیع عرصات  / در شأن تو آمده فراوان آیات

امشب صلواتی است شراب نابت  / جام دگرم بده به ذکر صلوات

.

امشب همه عاشقان به عیش و طربند  / در مدح علی به گفتگو با ادبند

در گود غدیرخم به ذکر صلوات  / در عهد دگر به تکسوار عربند

.

.

.

بالای کجاوه ها بر آن خم غدیر  / گلواژه ی اکملت لکم شد تفسیر

بر دست یداللهی حیدر صلوات  / در بیعت یاعلی به پا شد تکبیر

.

ای آنکه تویی ساقی و مولای غدیر  / کن مست مرا ز خمّ و صهبای غدیر

بر دست تو و دست محمد صلوات  / دستان یداللهی والای غدیر

.

با گوهر ناب در صدف پرورده  / امروز خدا به ما عنایت کرده

دیدم به غدیر با هزاران صلوات  / صد دسته گل محمدی آورده

.

امروز به شکرانه ی این عید غدیر  / کز یمن ولایتش جهان شد تطهیر

پیوسته فرست بر محمد صلوات  / کن بیعت دیگری به مولا و امیر

.

امروز به میخانه ی مولا مستیم  / در محضر اهل بیت عصمت هستیم

این عید غدیر است و بهار صلوات  / کز بند غم و غصه و ماتم رستیم

.

بر اوج کجاوه ها دو دست خورشید  / دست علی و دست پیمبر تابید

زین نورٌ علی نور چو شد دین تکمیل  / عطر صلوات حق به عالم پیچید

.

ما مست ولایتیم و پابست امیر  / پیمانه ی ما پر شده از خمّ غدیر

بر ساقی کوثر ولایت صلوات  / بر صولت حیدری هزاران تکبیر

.

یک ذره ز مدح او به این افواه است  / از منزلتش فقط خدا آگاه است

شادانه به عید او فرستم صلوات  / این عید غدیر عید حزب الله است

.

در عید غدیر خم خدا داد نوید  / شد اهل نفاق و کفر دیگر نومید

در اوج درخشش است ذکر صلوات  / نور صلوات در دو عالم تابید

.

امروز که دین مصطفی شد تکمیل  / با آیه ی اکملت لکم در تنزیل

بر ختم رسالت و ولایت صلوات  / رفتن به بهشت جاودان شد تسهیل

.

با نام علی به عرش پرواز کنیم  / صدها گره از خلق خدا باز کنیم

هو یا مددی بخوان و ذکر صلوات  / کز لطف و کرامتش صد اعجاز کنیم

.

در عید غدیر شادی ام افزون است  / اندوه و غم و غصه ز دل بیرون است

شکرانه ی این عید فرستم صلوات  / این سینه ام از حب علی مشحون است  . . .

.

بر شیعه کنون وقت سرور و طرب است  / جام طرب از غدیرخم لب به لب است

شادی خود اظهار نما با صلوات  / گر شیعه ای و شاد نباشی عجب است

.

آسوده زهرچه بوده ام من امروز  / غمها ز دلم زدوده ام من امروز

درعید غدیر خم به ذکر صلوات  / ابواب جنان گشوده ام من امروز

.

برداشت خدا پرده ز اسرار نهفت  / بردست نبی گل ولایت بشکفت

شد نورٌ علی نور به ذکر صلوات  / چون منزلت علی پیمبر می گفت

.

ای دل ز ولایت علی شادی کن  / احساس غرور و فخر و آزادی کن

با دسته گلی پر از درود و صلوات  / از روز غدیر و شادی اش یادی کن

.

سرشار سرور و شادی بسیاریم  / سرمست ولای حیدر کرّاریم

صد حمد که با ذکر شریف صلوات  / بر حبل ولایتش تمسّک داریم

14:13
110
امامت در قرآن
 
 
از آياتى كه به اتفاق شيعه و اهل سنت در شأن اميرمؤمنان على، عليه‏السلام، نازل شده آيه 55 سوره مائده است كه به »آيه ولايت« مشهور شده است؛ در اين آيه مى‏ خوانيم: إنّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين امنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون. جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى ‏خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى‏ كنند.

در تفسير »مجمع‏ البيان« در شأن نزول اين آيه روايتى نقل شده كه شنيدنى است؛ ابوذر غفارى روزى تعدادى از مردم را كه به همراه جمعى از ياران رسول خدا، صلّى‏ اللَّه ‏عليه ‏وآله، در كنار زمزم نشسته بودند، خطاب قرار داده و مى‏ گويد: اى مردم! هر كس كه مرا مى‏ شناسد كه مى ‏شناسد، و هركس كه نمى ‏شناسد من خودم را به او معرفى مى‏ كنم؛ من جندب بن جناده بدرى، ابوذر غفارى هستم، من با اين دو [گوشم] شنيدم - كر شوم اگر چنين نباشد - و با اين دو [چشمم] ديدم - كور شوم اگر چنين نباشد - كه رسول خدا، صلّى ‏اللَّه‏  عليه ‏وآله، مى ‏فرمود: على [عليه‏السلام] رهبر و پيشواى نيكان و كشنده كافران است. هر كس او را يارى كند يارى مى ‏شود و هركس او را خوار و بى پناه كند خوار و بى پناه مى ‏شود. 

بدانيد روزى از روزها نماز ظهر را با رسول خدا، صلّى ‏اللَّه‏ عليه ‏وآله، در مسجد مى ‏خواندم، مستمندى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، اما كسى چيزى به او نداد، او دست را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا! تو شاهد باش كه من در مسجد رسول خدا تقاضاى كمك كردم ولى كسى چيزى به من نداد. در همين حال على، عليه ‏السلام، كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود، كه انگشترى در آن بود، به او اشاره كرد. مرد مستمند نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد. پيامبر اسلام، صلّى ‏اللَّه ‏عليه ‏وآله، كه در حال نماز بود اين ماجرا را مشاهده كرد؛

هنگامى كه از نماز فارغ شد. سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: اى پروردگار من! سينه مرا گشاده گردان و كار مرا آسان ساز و گره از زبان من بگشاى تا گفتار مرا بفهمند و ياورى از خاندان من براى من قرار داده، برادرم هارون را. پشت مرا بدو محكم كن و در كار من شريكش گردان پس قرآن ناطق را1 بر او فرستادى كه تو را به برادرت قويدست خواهيم كرد و برايتان حجتى قرار مى‏ دهيم. به سبب نشانه‏هايى كه شما را داده‏ايم، به شما دست نخواهند يافت.« بار خدايا !  محمد، پيامبر تو و برگزيده تو هستم، سينه مرا براى من گشاده گردان، كار مرا آسان ساز و ياورى از خاندانم، على را، براى من قرار داده و پشت مرا بدو محكم كن!»  ابوذر مى‏ گويد: «پيامبر خدا هنوز سخنش را به پايان نبرده بود كه جبرئيل از سوى خدا بر او نازل شد و گفت: » اى محمد! بخوان!« گفت: »چه بخوانم؟« گفت: »بخوان: جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى‏ خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى ‏كنند.3


پى ‏نوشتها:
1. سوره طه (20)، آيه 25-32.
2. سوره قصص (28)، آيه 35.
3. الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، مجمع ‏البيان فى تفسير القرآن، ج3، ص347-346؛ همچنين ر.ك: احقاق الحق، ج2: ص410-399؛ الشوكانى، فتح القدير، ج2 ص50؛ المتقى الهندى، كنزالعمّال

22:2
109
☼☼☼آواهای انتظار مهدوی برای همراه اول☼☼☼



1- مشترکین به منظور خرید آهنگ از همراه اول (با قیمت هر آهنگ ماهیانه 5000 ریال (می توانند «کد آهنگ «مورد نظر را

بصورت لاتین به شماره 8989 ارسال نمايند.برای مثال: ارسال کد آهنگ 20069 به شماره 8989

2- مشترکین درصورت تمایل به تغییرآهنگ می توانند «کد آهنگ جدید» را بصورت لاتین به شماره 8989 ارسال نمایند.

به طور مثال : ارسال کد آهنگ 30058 را به شماره 8989

3- مشترکین درصورت عدم تمایل به استفاده از سرویس می توانند عدد 5 را بصورت لاتین به شماره 8989 ارسال نمایند.




30396 یا مولاعلی رستمیان

30244 یا لیتنی کنا معک محمود کریمی

30511 یا بن الحسن مولا گروه نورالهدی

30510 گل هستی گروه نورالهدی

30588گل نرگس2رضا هلالی

30589گل نرگس1رضا هلالی

30349 گل نرگس سعید پور سعید

30247 وارث اعطینا سلحشور

30644 و پیامی در راه حسین بهروزی نیا

30649 و اینک نور حسین بهروزی نیا

30232 نورخورشید فرمان فتحعلیان

30174نورخدا علیرضا افتخاری

10185 ندیدمت این غصه کم نیست آقا کریمی

30216 ناجی محمد اصفهانی

30395 مولا علیرضا افتخاری

30529 موعود حمید رضا گلشن

10199 من نمردم که تو تنهایی کریمی

30259 من الذی ایطمنی داود سرداری

30299 مسلمانان به پاخیزید اقتباسی

30282 مست رخ یارم سیب سرخی

30075 مرو قرار حیدر کریمی

30585 ماه شب من کجایی عباس آزاد

10206 لک لبیک بنی فاطمه

30370 قرن اسلام همراه اول

30506 قاصد غروب جمعه علیرضا بیات

30517 فرازی از ندای آل یاسین محسن فرهمند آزاد

10180 غضب نگاهش حیدریه کریمی

30526 عطر نرگس 1علی لهراسبی

30670 عطر نرگس 2علی لهراسبی

30534 عصر حضور محمد حشمتی

30078 عشق یعنی 1کریمی

30077 عشق یعنی 2 کریمی

30401 عشق مولامنصورعلی صفایی

30512 عزیز فاطمه گروه نورالهدی

30527 صاحب الزمان عج گروه همسرایی لیله القدر

30518 شاید این جمعه بیاید محمدرضا آقاسی

30684 شاه جهان علیرضا عصار

30587 سیدی مولا یابن الحسن رضا هلالی





21:57
108
سلام

» مولای مهربان غزل های من!سلام
سمت زلال اشک من ،آقای من!سلام
نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز
آبی ترین بهانه ی دنیای من!سلام
ما بی حضور چشم تو اینجا غریبه ایم
دستی سری تکان بده آقای من!سلام

********
گه گاهی در خلوتم می نویسم،برای او که باید باشد و نیست!
و این صفحه ای که پرشده از حرف های دل،مثل همیشه موقع امضا،به او رسید!
منت خدای عزوجل را که این چنین
گنبد نشین قلب تو ام از قدیم ها
المستعان بک یا اباصالح المهدی

11:37
107
خطبه حضرت عباس علیه السلام در مکه

 

 
 

 در سال 60 هجری یک روز قبل از خروج مولانا ابوعبد الله الحسین علیه السلام از مکه به کربلا حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام بر فراز خانه خدا رفت و خطبه قراء ایراد فرمود. شروع خطبه چنین بود: حمد مخصوص پروردگاری است که این خانه را به قدوم پدرم (امیرالمومنین) شرافت بخشید.


سپس در عظمت و بزرگی و علو مقام حضرت سید الشهداء علیه السلام و پیروی از آن حضرت، واینکه اگر اجازه دهند همینجا مانند باز شکاری عصبانی در بین گنجشکان قرار می گرفتم و تکلیف را روشن می کردم ...


در ادامه فرمودند: چه کسانی را از مرگ می ترسانید؟ کسانی که در کودکی مرگ بازیچه آنان بوده چه رسد به بزرگی ...!


آنگاه فرمود: قریش خواستند رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم را به قتل برسانند ولی ممکن نبود چون امیرالمومنین علیه السلام بود. چطور می خواهید ابا عبد الله الحسین علیه السلام را بکشید مادامی که من زنده هستم؟ بیایید مرا بکشید تا مرادتان حاصل شود... در پایان فرمود: لعنت خدا بر شما و بر اجداد شما

 

منبع: خطیب کعبه، به نقل از مناقب الساده الکرام عین العارفین هندی .

9:28
106
پیامک روز عرفه
 
 
 

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد
خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد
چه منتی که در این روز معرفت،اربـاب
به خوان نعمت العفو خود گدایــم کرد . . .

 

وقت تکبیر و دعا و صلوات است امروز
مهدی صاحب زمان در عرفات است امروز
کاش این عرفات آخر هجران باشد
صبح فردا فرج مهدی زهرا باشد

 

خداوندا ؛ به قربان خداییت
درسته کار و فرمان خدایییت
ولیکن درک حکمت کار من نیست
ببخشایم به عرفان خداییت

 

روز عرفه، روز عرفان، روز شناخت و روز عید عارفان گرامی باد . . .

پروردگارا!
هر دلی که از عرفه بویی برده باشد، صدای چینش خشت های تکامل را در روح خویش می شنود.
در عرفه دعای تکامل ما را پذیرا باش . . .

 

روز عرفه، بر عارفان حق، آنان که از خیمه وجود خویش بیرون می آیند
و با آتش شوق و اشتیاق وصال، به دعا و نیایش متوسل می شوند، خجسته باد . . .

 

عرفه، از آنجا جان می گیرد که «من عرفه نفسه، عرف ربّه»
پس به خود بنگر تا خدا را در تک تک یاخته هایت حس کنی . . .

 

عرفه، روزی به زیبایی شب قدر است و دریایی به وسعت بخشش الهی.
اگر دل به این دریا زدی ما را هم یاد کن . . .

 

دوست دارم که به درگاه خدا گریه کنم
دست بردارم وباحال دعا گریه کنم
در شب قدر نکردم عمل مقبولی
حال بنشینم وبرجرم وخطا گریه کنم
عرفه آمد و محزون وخجالت زده ام
دوست دارم که به مانند گدا گریه کنم . . .

 

در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است
پیمان ببندیم به خدا تا اندازه ای امیدوار باشیم
که جرأت گناه کردن پیدا نکنیم و از او تا اندازه ای
بترسیم که از رحمت او ناامید نشویم.

 

پروردگارا! آن کس که به سوی مخلوقی حرکت کند، خود را به امید بخشش آماده می کند.
پس امروز من به امید عفو و دوستی تو آماده شده ام و از درگاهت،
رحمت و کرامت درخواست می کنم. این عرفه را روز عفو و تقرب ما قرار ده . . .

 

امروز روز رحمت وعرفان ونور است
امروز روز بخشش و فیض حضور است
امروز روز اشک وآه وراز باشد
امروز درهای محبت باز باشد . . .

 

بار الها، در این روز عرفه، بر محمد و آل او درود فرست و امید مرا
ناامید مگردان، ای خدا، ای آن که حاجت حاجت مندان بر تو پنهان نیست
و ای آن که هرچه  ببخشی از خزانه تو کم نمی شود . . .

 

لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه،
از دست داده اند. پروردگارا عرفات توبه ما را پذیرا باش . . .


دل، بی قرار روح عرفات؛ یعنی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ، است
و این صحرای عرفات است که با کلمات روح بخش دعای امام حسین علیه
السلام و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند . . .

 

خداوندا در این روز عرفه ، از درگاه خویش ما را مران
ای خدای مهربان بر من روزی حلال را وسعت بخش و جسم و دینم را سلامت بدار
و خوف و وحشتم را به  آرامش و انس مبدل کن و از آتش جهنم رهایم ساز . . .

 

عرفه، راه فراگیری تعلیم و تربیت و درخواست بهترین های معنوی را
با دعا و نیایش بر ما ارزانی داشته است، بیا عرفه را با جان و دل بیاموزیم . . .

19:8
105
همسر امام جواد(ع) چگونه مرد؟
 
 

 ام فضل دختر مأمون و همسر امام جواد علیه السلام پس از مرگ پدرش، همراه با برادرش جعفر و عمویش معتصم، خلیفه عباسی، هم دست شدند و توطئه شهادت امام جواد علیه السلام را طرح ریزی کردند.

در نهایت، چنین تصمیم گرفته شد که ام فضل آن حضرت را مسموم کند. ام فضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به دار الحکومه معتصم راه یافت و همین، ردپای معتصم را در به شهادت رساندن امام جواد علیه السلام آشکار می‌سازد. 

معتصم، خلیفه عباسی و جعفر، پسر مأمون، سمی را در انگور تزریق کردند و برای ام فضل فرستادند. ام فضل نیز آن را در میان کاسه ای گذاشت و جلو امام جواد علیه السلام نهاد و از آن انگور بسیار توصیف کرد. سرانجام آن حضرت از انگور خورد و طولی نکشید که آثار سم را در خود احساس کرد. در همان حال ام فضل پشیمان شد و گریه کرد.

حضرت به او فرمود: «چرا گریه می‌کنی؟ اکنون گریه تو سودی ندارد. این را بدان که به سبب این جنایت، به چنان دردی مبتلا می‌شوی که هرگز علاج ندارد و چنان به تنگدستی افتی که جبران پذیر نباشد».

بر اثر نفرین آن حضرت، ام فضل به دردی بیمار شد که همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد، ولی سودی نبخشید و با نکبت بارترین وضع به هلاکت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی جانش را از چاه بیرون آوردند.

 

14:23
104
تشرف آيت الله العظمي مرعشی نجفی در راه مسجد سهله خدمت امام عصر(عج)
 
 
نظرات: 626 بازدید
 
 

 حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي(قدس سره) چنين مي گويد:

در ايّام تحصيل علوم ديني و فقه اهل بيت«عليهم‌السلام» در نجف اشرف، شوق زيادي جهت ديدار جمال مولايمان بقيّه الله الأعظم«عليه السلام» داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهارشنبه پياده به «مسجد سهله» بروم، به اين نيّت كه جمال آقا صاحب الأمر «عليه السلام» را زيارت كنم و به اين فوز بزرگ نائل شوم. تا سي و پنج يا سي و شش شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در اين شب، رفتنم از نجف تأخير افتاد و هوا ابري و باراني بود. نزديك مسجه سهله خندقي بود. هنگامي كه به آنجا رسيدم، بر اثر تاريكي شب،‌ وحشت و ترس مرا فرا گرفت؛ مخصوصاً از زيادي قطّاع الطّريق و دزدها مي‌ترسيدم، ناگهان صداي پايي را از دنبال سر شنيدم كه بيشتر موجب ترس و وحشتم گرديد. به عقب برگشتم، سيّد عربي را با لباس اهل باديه ديدم، نزديك من آمد و با زبان فصيح گفت: « اي سيّد! سلامٌ عليكم»

ترس و وحشت به كلّي از وجودم رفت و اطمينان و سكون نفس پيدا كردم و تعجّب آور بود كه چگونه اين شخص در تاريكي شديد، متوجه سيادت من شد؟ و در آن حال، من از اين مطلب غافل بودم!

به هر حال؛ سخن مي‌گفتيم و مي‌رفتيم، از من سؤال كرد: « كجا قصد داري؟»

گفتم: «مسجد سهله.»

فرمود:« به چه جهت؟»

گفتم : «به قصد تشرّف زيارت وليّ عصر«عليه السلام»

مقداري كه رفتيم به مسجد «زيد بن صوحان» كه مسجد كوچكي نزديك مسجد سهله است،‌ رسيديم؛ داخل مسجد شديم و نماز خوانديم و بعد از دعايي كه سيّد خواند – كه گويا ديوار و سنگ‌ها آن دعا را با او مي خواندند – احساس انقلابي عجيب در خود نمودم كه از وصف آن عاجزم . بعد از دعا، سيّد فرمود :‌« سيّد! تو گرسنه‌اي، چه خوبست شام بخوري.»

پس سفره‌اي را كه زير عبا داشت بيرون آورد و در آن مثل اينكه سه قرص نان و دو يا سه خيار سبز بود، كه گويا تازه از باغ چيده‌اند و آن وقت چلّة زمستان و سرماي شديدي بود و من به اين معنا منتقل نشدم كه اين آقا اين خيار تازة سبز را در اين فصل زمستان از كجا آورده است؟ طبق دستور آقا شام خوردم. سپس فرمود:« بلند شو تا به مسجد سهله برويم.» داخل مسجد شديم. آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظيفه مي‌كردم و بدون اختيار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا كردم و متوجّه نبودم كه اين آقا كيست.

بعد از آنكه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «اي سيّد ! آيا مثل ديگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد كوفه مي‌روي يا در همين جا مي‌ماني؟»

گفتم: «مي‌مانم». در وسط مسجد در مقام صادق«عليه السلام» نشستم و به سيّد گفتم: «چاي يا قهوه يا دخانيات ميل داريد تا آماده كنم؟»

در جواب، كلام جامعي را فرمود: « اين امور از فضول زندگي است و ما از اين فضولات دوريم!» اين كلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونه‌اي كه هرگاه يادم مي‌آيد،‌ اركان وجودم مي‌لرزد.

به هر حال؛ مجلس نزديك به دو ساعت طول كشيد و در اين مدّت ، مطالبي ردّ و بدل شد كه به بعضي آنها اشاره مي‌كنم.

1 – دربارة «استخاره » سخن به ميان آمد ، سيّد عرب فرمود: «اي سيّد با تسبيح به چه نحو استخاره مي كني؟»

گفتم: سه مرتبه صلوات مي‌فرستم و سه مرتبه مي‌گويم:« اَسْتَخيرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرةً في عافِيةٍ » پس قبضه‌اي از تسبيح را مي‌گيرم و دو تا، دو تا مي‌شمارم، اگر دو تا ماند، بد است. اگر يكي ماند، خوب است .

فرمود: «براي اين استخاره، باقي مانده‌اي است كه به شما نرسيده و آن اين است كه هرگاه يكي باقي ماند فوراً حكم به خوبي استخاره نكنيد؛ بلكه توقف كنيد و دوباره براي ترك عمل استخاره كنيد، اگر زوج آمد، كشف مي‌شود كه استخارة اوّل خوب است امّا  اگر يكي آمد، كشف مي شود كه استخارة اوّل ميانه است.»

به حسب قواعد علميه مي‌بايست دليل بخواهم و آقا جواب دهد، به جاي دقيق و باريكي رسيده بوديم، اما به مجرّد اين قول، تسليم و منقاد شدم؛ با آنكه متوجه نيستم كه اين آقا كيست.

2 – از جمله مطالب اين جلسه، تأكيد سيّد عرب بر تلاوت و قرائت اين سوره‌ها بعد از نمازهاي واجب بود: بعد از نماز صبح سوره يس، بعد از نماز ظهر سوره عمّ، بعد از نماز عصر سورة نوح ، بعد از مغرب سورة الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملك.

3 – ديگر اينكه تأكيد فرمودند بر دو ركعت نماز بين مغرب و عشاء كه در ركعت اوّل بعد از حمد، هر سوره‌اي خواستي مي‌خواني و در ركعت دوّم بعد از حمد«سوره واقعه» را مي‌خواني و فرمود: كفايت مي‌كند اين از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنان كه گذشت.

4 – تأكيد فرمود كه بعد از نمازهاي پنجگانه اين دعا را بخوان: اللهُمَّ سَرِّحْني عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَتِ الصَّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَيْطانِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.

5 – و ديگر تأكيد داشتند بر خواندن اين دعا بعد از ذكر ركوع در نمازهاي يوميه خصوصاً ركعت آخر:  اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلي عَجْزِنا وَ أًَغِثْنا بِحَقِّهِمْ.

6 – در تعريف و تمجيد از «شرايع الاسلام» مرحوم محقّق حلّي فرمود: تمام آن مطابق با واقع است مگركمي از مسائل آن.

7 – تأكيد فرمودند بر خواندن قرآن و هديه كردن ثواب آن، براي شيعياني كه وارثي ندارند يا دارند و لكن يادي از آنها نمي‌كنند.

8 – تأكيد كردند بر تحت الحنك را زير حنك دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن، چنان كه علماي عرب به همين نحو عمل مي‌كنند و فرمود: در شرع، چنين رسيده است.

9- تأكيد بر زيارت سيّد الشهداء«عليه السلام»

10- پرسيدم:« نمي‌دانم آيا عاقبت كارم خير است و آيا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفيدم؟! » فرمود: عاقبت تو خير و سعيت مشكور است و رو سفيد هستي . گفتم: نمي‌دانم آيا پدر و مادر و اساتيد و ذوي الحقوق از من راضي هستند يانه؟ فرمود: «تمام آنها از تو راضي‌اند و درباره‌ات دعا مي‌كنند». استدعاي دعا كردم براي خودم كه موفق باشم براي تأليف و تصنيف ، و آن بزرگوار دعا فرمودند. در اينجا مطالب ديگري است كه مجال تفصيل و بيان آن نيست.

پس خواستم به خاطر حاجتي از مسجد بيرون روم، آمدم نزد حوضي كه در وسط راه، قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسيد چه شبي بود و اين سيّد عرب كيست كه اين همه با فضيلت است؟! شايد همان مقصود و معشوقم باشد! تا اين مطلب به ذهنم خطور كرد، مضطربانه برگشتم و آن آقا را نديدم و كسي هم در مسجد نبود. يقين پيدا كردم كه آقا را زيارت كردم و غافل بود. مشغول گريه شدم و همچون ديوانه اطراف مسجد گردش مي‌كردم تا صبح شد، چون عاشقي كه بعد از وصال، مبتلا به هجران شده باشد. اين بود اجمالي از تفصيل كه هر وقت آن شب به يادم مي‌آيد، بهت زده مي شوم.[1]

 


[1]. شيفتگان حضرت مهدي «عليه السلام» ، ج 1، ص 130 .

14:17
103
امام زمان (عج)، در دوره‌ی غیبت کجا و چگونه زندگی می‌کنند؟
 
 

اگر قرار بود که ما، شما و دیگران بدانیم که ایشان در کجا زندگی می‌کنند؟ نشانی دقیق منزلشان چیست؟ روزانه چه کارهایی را انجام می‌دهند و یا همسر و فرزندانشان کدامند؟ که دیگر «غیبت» نبود.

اما به طور کلی راجع به چگونگی غیبت و نحوه‌ی زندگی ایشان در این دوره باید توجه داشت که:

«یمشی فی‌الارض» - روی زمین زندگی می‌نماید؛

یعنی در آسمان‌ها، پشت کوه قاف، داخل چاه و یا ... زندگی نمی‌کنند. بلکه روی همین زمینی که دیگر انسان‌ها زندگی می‌کنند هستند.

«کاحدٍ من الناس» - مانند سایر انسان‌ها؛

یعنی اگر سؤال شد که چگونه زندگی می‌کنند؟ پاسخ این است که مثل سایر انسان‌ها. پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در زمان خود چگونه زندگی می‌کردند؟ امام زمان (عج) نیز همان گونه زندگی می‌نمایند. اگر آنها نیز مانند سایر انسان‌ها غذا می‌خوردند، می‌خوابیدند، بیمار می‌شدند، بهبود می‌یافتند، در صحنه‌های جهادی حاضر می‌شدند و ...، ایشان هم همین‌ طور هستند.

«یرونه و لا یعرفونه» - می‌بینیدش، ولی نمی‌شناسیدش.

یعنی این طور نیست که هیچ کس ایشان را نبیند، بلکه می‌بینند، ولی نمی‌شناسند. مانند هزاران نفر که در روز می‌بینیم، اما چون نمی‌شناسیم، گمانمان بر آن است که اصلاً چنین کسی را ندیده‌ایم.

حال که معلوم شد زندگی ایشان مانند زندگی سایر آحاد بشر است، معلوم است که ازدواج هم می‌کنند و اولاد هم دارند.

ازدواج یکی از احکام کلّی شریعت اسلام ناب محمدی (ص) و سنّت پیامبر اکرم (ص) است و تا آنجا بر آن تأکید شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر کس سنت مرا نفی کند، از من نیست». بدیهی است که شخص امام معصوم (ع) که انسان کامل، مؤمن تمام و میزان اعمال امت و سایر انسان‌ها هستند، نه تنها بیش از هر کس دیگری، بلکه تماماً و عیناً به احکام الهی و سنت رسول (ص) عمل می‌نمایند.

مرحوم میرزای نوری در کتاب مشهور «النجم الثاقب» در این باره می‌نویسد:

«چگونه ترک خواهد فرمود چنین سنّت عظیمه جدّ بزرگوار خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل (انجام) آن و تهدید و تخویف که در ترکش آمده است. سزاوارترین امّت در اخذ به سنت پیامبر (ص)، امام هر عصر است. تا کنون کسی ترک آن (ازدواج) را از خصایل آن جناب نشمرده است»

سید بن طاووس نیز در جمال الاسبوع – ص 512، به این مطلب اشاره نموده و می‌نویسد:

«روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولی عصر (عج) را اولاد بسیاری هست که در شهرهای کرانه‌ی دریا حاکم و والی هستند و در نیکی و بزرگواری در رأس نیکان روزگار و در قلّه‌ی صفات ابرار و اخیار هستند».

هم چنین در کتاب «النجم الثاقب – ص 225» از امام صادق علیه‌السلام روایت ذیل نقل شده است:

«گویا می‌بینم نزول قآئم (عج) را در مسجد سهله با اهل و عیالش.

و البته امام صادق (ع) تصریح نموده‌اند که «در غیبت کبری حتی فرزندانش از جایگاه او آگاه نخواهند بود، جز آنان که متصدی خدمتگزاری او هستند».

(کتاب غیبت – شیخ طوسی، ص 103)

13:41
102
خراشیدن صورن ابلیس
صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 23 صفحه بعد
آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 آبان 1391 مرداد 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391